گاهی دلم پر میشود از خستگی؛
و وجودم خالی از هرگونه وابستگی.
خسته از هیاهوی زمانه ای که مرا در آن جا داده ای،
و مرا به دنبال خود کشانده ای تا درس عشق و امید بیاموزی؛
و وجودم خالی میشود از همه چیز غیر از تو،
آری گاهی سختم میشود کندن از همه چیز!
دلم با تمام خستگی اش تو را صدا میزند؛
و وجودم با تمام وابستگی اش تو را میخواند.
خدای من شکر تو را که به من خستگی و وابستگی دادی
حضرت محمد صلی الله علیه و آله:
(رمضان) ماهی است که ابتدایش رحمت است و میانه اش مغفرت و پایانش اجابت(دعا) و آزادى از آتش جهنم.
الکافی، جلد4، صفحه67
گاهی دلم پر میشود از خستگی؛
و وجودم خالی از هرگونه وابستگی.
خسته از هیاهوی زمانه ای که مرا در آن جا داده ای،
و مرا به دنبال خود کشانده ای تا درس عشق و امید بیاموزی؛
و وجودم خالی میشود از همه چیز غیر از تو.
آری گاهی سختم میشود کندن از همه چیز؛
سخت ولی شیرین.!
دلم با تمام خستگی اش تو را صدا میزند؛
و وجودم با تمام وابستگی اش تو را میخواند.
خدای من شکر تو را که به من خستگی و وابستگی دادی،
و قلبم را سرشار از عشق و محبتت،
و وجودم را مملو از امید به دیدارت قرار دادی؛
شکر به بخشش و عطایی که نصیب این وجود ناسپاس کردی،
شکر به عشق و امیدی که بخشیدی.
شکر.
امام جعفرصادق(علیهالسلام)» فرمودند:
بانفاقِ الـمُهجِ یَصِلُ العَبدُ الی حَبیبِه.
تنها با شهادت و ریختن خون بنده است که او به وصال معبود و محبوب خود خواهد رسید. (مستدرک، ج ١١، ص ١٤)
حقیقتا حاج قاسم سلیمانی چه ویژگی ها و خصوصیاتی داشت که او را متمایز و برجسته نمود و به آرزوی دیرینه خویش یعنی شهادت و وصال محبوب که مصداق روایت شریفه هست، رساند؟! شوق این سردار رشید به شهادت را به وضوح میتوان در زندگی و اعمال و کردار ایشان پیدا نمود!
آری حاج قاسم شوق شهادت را از مکتب آقا اباعبداللهالحسین(علیهالسلام) آموخته بود و درس ایمان، ولایت مداری، شجاعت، ایستادگی، مجاهدت و خستگی ناپذیری را از آقااباالفضلالعباس گرفته بود که این چنین پای آرمانهای انقلاب، امامین انقلاب و شهدا ایستاد و جاننثاری کرد؛ با اخلاص بالا و معنویت عمیقی که داشت محبوب قلبها و سردار دلها شد و این چنین در قلب میلیونها انسان آزاده با هر فکر و اندیشهای جای گرفت و مصداق بارز این آیه کریمه گشت که میفرماید: إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ سَیَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمَٰنُ وُدًّا؛ همانا آنان که به خدا ایمان آوردند و نیکوکار شدند خدای رحمان آنها را (در نظر خلق و حق) محبوب میگرداند.» [آیه ۹۶ سوره مریم]
آری حاج قاسم جان کند تا حاج قاسم شد، حاج قاسم مبارزه کرد تا حاج قاسم شد؛ هم با دشمن درون جنگید و هم با دشمن بیرون. مبارزه با نفسش بود که او را حاج قاسم کرد و به این مقام رساند!
بیایید ما هم حاج قاسم باشیم، سخت است ولی اگر باشیم یقینا لبخندهای رحمانیش را مشاهده خواهیم کرد.!
#دلنوشت
#بیایید_حاج_قاسم_باشیم
بالاخره دعایش مستجاب شد و به جمع یاران شهیدش پیوست.
سردار دلها شهادتت مبارک
دلنوشت:
خدایا چه میشود عنایتی هم به ما کنی؛ لیاقت شهید شدن را که نداریم، لااقل شوق شهادت را به حق صدیقه کبرا(سلام الله علیها) در قلب ما ایجاد کنی و زندگی شهیدانه را به ما بیاموزی تا همچون سردار سلیمانی ها عارفانه و عاشقانه برای رسیدن به لقای تو زندگی کنیم.
امام موسی کاظم علیهالسلام میفرمایند: رَجَبٌ شَهرٌ عَظِیمٌ یُضاعِفُ اللهُ فیهِ الحَسَناتِ ویَمْحُو فیهِ السَّیِّئاتِ؛ رجب ماه بزرگی است و خداوند پاداش نیکیها را در آن دو چندان میدهد و گناهان را از بین میبرد. [من لایحضره الفقیه، ج 2، ص 92]
دلنوشت:
نمیدونم این ماه عزیز چه خاصیتی داره که آدم رو به یک آرامش و معنویت خاصی دعوت میکنه، انگار خدا این ماه رو به عنوان یه راه میانبر قرار داده برای امثال من که ازش استفاده کنیم برای نیکی کردن، بخشیده شدن و رشد کردن. خدا دنبال کوچکترین بهانه است برای بخشیدن و امید دادن به ما؛ خدا میخواد یه پاککن برداره و همه خطاهای بندگانش رو پاک کنه، به شرطی که ما بخوایم.!
ای کاش بتونیم از این بهونه خدا و از این ماه عزیز الهی برای بخشیده شدن، برای ترک گناه و برای زندگی بهتر، خوب استفاده کنیم و پلهای باشه برای پیشرفت معنویمون انشاءالله.
یک خاطره کوتاه از شهید ابراهیم همت:
روز ســـوم عملیات بود.
حاجی هم می رفت خط و بر میگشت.
آن روز، نماز ظهر را به او اقتدا کردیم.
سر نماز عصر، یک حاج آقای آمد. به اصرار حاج همت، نماز عصــر را ایشان خواند.
مسئلهی دوم حاج آقا تمام نشده، حاج همت غـــش کرد و افتاد زمین.
ضعف کرده بود و نمیتوانست روی پــا بایستد.
سرم به دستش بود و مجبوری، گوشهی ســــنگر نشسته بود.
با دست دیگر بیسیم را گرفته بود و با بچـــهها صحبت میکرد؛
خبر می گرفت و راهنـــمائی می کرد.
اینجا هم دست از کـــار برنداشت.!!!
دلنوشت:
ببینید شهدا کجان ماها کجاییم.؟!
افرادی مثل حاج همت کم نیستند، حاج قاسم هم اینطوری بودند چقدر خالصانه و با همت قوی کارها رو پیش میبردند بدون کوچکترین توقع و انتظاری. با این که فرمانده بودند و تمام وقت کل وجودشون رو وقف دین و خدا کرده بودند، حتی کوچکترین امتیازی برای خودشون قائل نبودند! عجیبه یک فرمانده با اون همه فعالیت و تلاش به سختی امرار معاش میکردند، حق مأموریت برای خودشون نمیگرفتند و در بعضی از خرج های زندگی شون میموندند!
اینها هم برای ما و هم برای مسئولین و کسانی که خادم این مردم هستند، درس و عبرت بزرگی میتونه باشه. مثل همت بودن یک همت قوی میخواد و یک بسم الله.
حاج قاسم باشیم. حاج همت باشیم.
بنده همیشه باید خودش رو در پیشگاه خداوند مقصر بدونه و این نکته رو آویزه گوشش بکنه که هر چه قدر هم خدا رو عبادت و اطاعت بکنه، بازهم از این جهت کوتاهی میکنه و نمیتونه تمام و کمال بندگی خدا رو بجا بیاره.
در روایت داریم:
عنْ أَبِی الْحَسَنِ مُوسَی(علیه السلام) قَالَ لِبَعْضِ وُلْدِهِ یَا بُنَیَّ عَلَیْکَ بِالْجِدِّ لَا تُخْرِجَنَّ نـَفـْسـَکَ مـِنَ حـَدِّ التَّقـْصـِیرِ فِی عِبَادَةِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ طَاعَتِهِ فَإِنَّ اللَّهَ لَا یُعْبَدُ حَقَّ عِبَادَتِهِ.[الکافی، جلد ۲ صفحه ۷۲]
امام کاظم(علیه السلام) به یکی از فرزندانش فرمود: پسر جانم؛ همواره کوشش کن، مبادا خودت را در عبادت و طاعت خدای(عز و جل) بی تقصیر دانی، زیرا خدا چنان که شایسته است، پرستش نشود.
لذا برای اینکه حق عبادت خدا رو بجا بیاریم باید توجهمون رو همیشه به این سمت ببریم که تو عبادت و اطاعت خدا کم میذاریم و همیشه خودمون رو مقصر بدونیم. به عبادت ها و اطاعت های شکسته بسته خودمون افتخار نکنیم و این طوری فکر نکنیم که بابا ما هم الحمد لله داریم بندگی خدا رو میکنیم و از این جهت خدا رو شکر کم نمیذاریم! اتفاقا هر چه خدا رو تو اعمال و رفتار و کردارمون اطاعت کنیم باز باید توجه داشته باشیم که تو بندگی خدا کم میذاریم. و رشد معنوی ما هم درست تو همین اعتراف به تقصیر هست!
در روایت دیگر از امام باقر (علیهالسلام) داریم:
عنْ جَابِرٍ قَالَ لِی أَبُو جَعْفَرٍ(علیه السلام) یَا جَابِرُ لَا أَخْرَجَکَ اللَّهُ مِنَ النَّقْصِ وَ [لَا] التَّقْصِیرِ.[الکافی، جلد ۲ صفحه ۷۲]
جابر گوید: امام باقر(علیه السلام) به من فرمود: ای جابر! خدا تو را از کاستی و تقصیر بیرون نبرد.
در شرح این روایت که تو کتاب شریف اصول کافی اومده یکی از علماء کوفه میفرمایند: یعنی خدا توفیقت دهد که همیشه عبادتت را ناقص و خود را مقصر دانی.»
خدا توفیق به همه ما عنایت بکنه که این صفت خوب رو تو وجودمون تثبیت کنیم و به فرمایشات ائمه اطهار علیهم السلام با جان و دل عمل بکنیم.
امام جعفرصادق(علیهالسلام)» فرمودند:
بانفاقِ الـمُهجِ یَصِلُ العَبدُ الی حَبیبِه.
تنها با شهادت و ریختن خون بنده است که او به وصال معبود و محبوب خود خواهد رسید. (مستدرک، ج ١١، ص ١٤)
حقیقتا حاج قاسم سلیمانی چه ویژگی ها و خصوصیاتی داشت که او را متمایز و برجسته نمود و به آرزوی دیرینه خویش یعنی شهادت و وصال محبوب که مصداق روایت شریفه هست، رساند؟! شوق این سردار رشید به شهادت را به وضوح میتوان در زندگی و اعمال و کردار ایشان پیدا نمود!
آری حاج قاسم شوق شهادت را از مکتب آقا اباعبداللهالحسین(علیهالسلام) آموخته بود و درس ایمان، ولایت مداری، شجاعت، ایستادگی، مجاهدت و خستگی ناپذیری را از آقااباالفضلالعباس گرفته بود که این چنین پای آرمانهای انقلاب، امامین انقلاب و شهدا ایستاد و جاننثاری کرد؛ با اخلاص بالا و معنویت عمیقی که داشت محبوب قلبها و سردار دلها شد و این چنین در قلب میلیونها انسان آزاده با هر فکر و اندیشهای جای گرفت و مصداق بارز این آیه کریمه گشت که میفرماید: إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ سَیَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمَٰنُ وُدًّا؛ همانا آنان که به خدا ایمان آوردند و نیکوکار شدند خدای رحمان آنها را (در نظر خلق و حق) محبوب میگرداند.» [آیه ۹۶ سوره مریم]
آری حاج قاسم جان کند تا حاج قاسم شد، حاج قاسم مبارزه کرد تا حاج قاسم شد؛ هم با دشمن درون جنگید و هم با دشمن بیرون. مبارزه با نفسش بود که او را حاج قاسم کرد و به این مقام رساند!
بیایید ما هم حاج قاسم باشیم، سخت است ولی اگر باشیم یقینا لبخندهای رحمانیش را مشاهده خواهیم کرد.!
بیایید حاج قاسم باشیم.!
حضرت محمد صلی الله علیه و آله:
(رمضان) ماهی است که ابتدایش رحمت است و میانه اش مغفرت و پایانش اجابت(دعا) و آزادى از آتش جهنم.
الکافی، جلد4، صفحه67
درباره این سایت